تازه ها
خانه »» اهل سنت »» مکاتب کلامی »» اشعری »» امام ابوالحسن اشعری (معرفی و تحول)

امام ابوالحسن اشعری (معرفی و تحول)

ابوالحسن علی بن اسماعیل بن اسحاق اشعری (۲۶۰ – ۳۲۴ق/ ۸۷۴ – ۹۳۶م)، متکلم نامدار و بنیان گذار مکتبی در عقاید اسلامی است که پیروانش اشاعره خوانده شده‌اند. وی از دودمان ابوموسی اشعری بود. اشعری در بصره زاده شد و در همان شهر به درس ابوعلی جبائی (درگذشت ۳۰۳ق)، متکلم بزرگ معتزلی، راه یافت. وی همچنین در حلقه درس فقیه معروف شافعی، ابواسحاق مروزی (درگذشت۳۴۰ق)، حاضر می‌شد.

مهم‌ترین واقعه در زندگی اشعری، تحول عمیقی بود که در اندیشه او روی داد. اشعری تا ۴۰ سالگی بر مذهب اعتزال بود و با استادش ابوعلی جبائی پیوندی نزدیک داشت، اما پس از آن در ملأ عام رویگردانی خود را از این مکتب به اطلاع مردم رساند و مکتب اشعری را بنیان نهاد.

معرفی

بوالحسن علی بن اسماعیل بن اسحاق اشعری، از نوادگان ابوموسی اشعری و بنیان گذار مکتب اشعری در عقاید اسلامی است. وی در سال ۲۶۰ در بصره زاده شد. در سنین جوانی در مجلس درس ابوعلی جبائی حاضر شد و در زمره معتزلیان درآمد. او تا ۴۰ سالگی بر همین مسلک باقی بود تا اینکه به ناگاه دچار تحول شده، مکتب اشعری را بنیان نهاده، به مقابله با باورهای عقیدتی پیشین خود و مکتب معتزله برخاست. او در سال ۳۲۴ در بغداد وفات یافت و میان کرخ و باب بصره دفن شد.[۱]

روی‌گردانی از معتزله

درباره رویگردانی او از اعتزال روایات گوناگونی وجود دارد و قدیم‌ترین آنها از ابن ندیم است که می‌گوید روز آدینه‌ای در مسجد جامع بصره بر بلندی قدم نهاد و با صدای رسا خود را معرفی کرد و اعلام داشت که من معتقد بوده‌ام که قرآن مخلوق است و خداوند رؤیت نمی‌شود و افعال بد آدمیان مخلوق خود ایشان است. اکنون توبه کرده‌ام و به باطل بودن معتزله اعتقاد پیدا کرده‌ام و عیب و رسوایی ایشان را برملا می‌سازم.[۲]

به روایت ابن عساکر، وی پس از ۱۵ روز کناره گیری از مردم به مسجد درآمد و اعلام کرد که آن مدت را به تأمل گذرانده و نتوانسته است از راه دلایل عقلی به حقیقت دست یابد و سرانجام به هدایت الهی و بازخوانی کتاب و سنت، بطلان عقاید پیشین بر او آشکار گشته است.[۳]

درباره انگیزه تحول فکری اشعری روایت‌های دیگری نیز وجود دارد که در پاره‌ای از آنها از رؤیا و الهام نیز سخن رفته است.[۴] مثلا سبکی در طبقات الشافعیه الکبری چنین نوشته است:

درباره سبب رجوع او چنین حکایت شده است که او در ماه رمضان در خواب بود، پیامبر (ص) را دید. پیامبر به او فرمود‌ ای علی مذاهب روایت شده از من را یاری کن. هنگامی که بیدار شد، حالتی شگرف پیدا کرد و مدام در اندیشه آن خواب بوده، ناراحت بود. این خواب در دهه اول بود، دهه دوم که رسید دوباره پیامبر(ص) را در خواب دید و به او فرمود: راجع به فرمان من چه کردی؟ پاسخ داد چه باید بکنم در حالی که برای مذاهب روایت شده از شما تبیین‌های درستی ارائه کرده‌ام. پیامبر بدو فرمود: مذاهب روایت شده از من را یاری کن که آنها حق هستند. از خواب بیدار شد در حالی که شدیدا اندوهناک بود و عهد کرد که کلام را ترک کرده، از حدیث پیروی کند و ملازم قرآن شود. هنگامی که شب ۲۷ رمضان فرا رسید، بر او که عادت داشت این شب را احیا بکند، خوابی مستولی گشت و نتوانست خود را کنترل کند. خوابید در حالی که بر ترک احیاء آن شب افسوس می‌خورد. برای بار سوم پیامبر(ص) را در خواب دید و به او فرمود: درباره فرمان من چه کردی؟ پاسخ داد یا رسول الله کلام را ترک کرده، ملازم کتاب خدا و سنت تو گشتم. حضرت فرمود: من به تو دستور ندادم که کلام را رها کنی، دستور دادم که مذاهب روایت شده از من را یاری کنی که آنها حق هستند. گفت یا رسول الله چگونه مذهبی را که ۳۰ سال مسائل آن را دریافته، دلائلش را شناخته‌ام به خاطر یک خواب رها کنم؟ حضرت فرمود: اگر من نمی‌دانستم که خداوند تو را با مدد خود یاری می‌کند، برای تبیین این وجوه نزد تو نمی‌آمدم. در این راه تلاش کن، خدا تو را یاری خواهد کرد. از خواب بیدار شد و گفت چیزی جز گمراهی بعد از حق نیست و شروع کرد به یاری کردن احادیث راجع به رویت، شفاعت و غیره.[۵]

پانویس

  1. شمس الدین الذهبی، تهذیب سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۶۸؛ الزرکلی خیرالدین، الاعلام، ج۴، ص۲۶۳؛ السبکی عبدالوهاب، طبقات الشافعیه الکبری، ج۳، ص۳۴۷
  2. ابن ندیم، الفهرست، ص۲۳۱
  3. ابن عساکر علی، تبیین الکذب المفتری فیما نسب الی الامام ابی الحسن الاشعری، ص۳۹
  4. نک: ابن عساکر، ص۳۸ – ۴۳، ۹۱؛ ابن جوزی، ج۶، ص۳۳۳؛ سبکی، ج۳، ص۳۴۷-۳۴۹
  5.  انواری محمدجواد، اشعری، در دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۵۱

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.

رفتن به نوار ابزار