سید مرتضی عادلی – کارشناسی ارشد ادیان و مذاهب اسلامی
چکیده طریقت چشتیه به خواجه معین الدین چشتی که آرامگاه وی در أجمیر هند واقع شده، منسوب است. پیروان این فرقه در افغانستان امروزی نسبت به دیگر فرقههای موجود متصوفه در این سرزمین (نقشبندیه، قادریه)، در اقلیت هستند و مکان اصلی و مرکزی تجمع آنها روستای چشت شریف در کنار هریرود در هرات که علمای آن همه چشتیاند، میباشد. خواجه ابدال چشتی، خواجه مودود چشتی، نظام الدین اولیاء و… از بزرگان این طریقتند. پیروان این فرقه به طور واضحی از دخالت در امور سیاسی پرهیز میکند، ولی مطالبی وجود دارد که بیانگر توجه آنها به مسائل سیاسی و اجتماعی است. این فرقه از سازماندهی داخلی خوبی برخوردارند. بعضی از عقاید و آداب و رسوم این فرقه عبارتند از: ۱٫ پایبندی به شریعت ۲٫ سماع ۳٫ قوالی خوانی ۴٫ ذکر ۵٫ چله کشی و…. چشتیه نزدیکترین فرقهی تصوف به تشیع است و پیروان آن ارادت فراوانی به اهلبیت( دارند. شجرهی طریقهی چشتیه از طریق ابراهیم ادهم و حسن بصری به حضرت علی( و پیامبر اکرم( میرسد. واژههای کلیدی: تصوف، عرفان، چشتیه، چشت، افغانستان، مشایخ چشتیه، اهلبیت(، عقاید چشتیه، سماع، قوالی خوانی، شجرهی چشتیه درآمد تصوف آن است که تو را خدای عزّوجل از تو بمیراند و به خود زنده کند.۱ از بُعد اجتماعی عرفان معمولاً با نام «تصوف» یاد میکنند و اصولاً جریان تصوف در تمامی کشورهای اسلامی و در فرق مختلفی یافت میشود. بعضی از فرق تصوف در محدوده جغرافیایی خاص هستند و بعضی اینگونه نیستند. یکی از فرقههای تصوف که ویژه منطقه خاصی است فرقه صوفیه «چشتیه» است که ظهور و بروز آن در شبه قاره هند و اطراف آن است که در این مقاله فرقه «چشتیه در افغانستان» بررسی شده و بزرگان، آداب و رسوم و رابطه آنان با اهلبیت( مورد بحث قرار گرفته است. تصوف در افغانستان با نگاهی به نقشه جغرافیایی قاره آسیا، در قلب آن سرزمینی باستانی را مییابیم که «افغانستان» نامیده میشود، کشوری که قسمت اعظم خراسان بزرگ را شامل میشده است. با مراجعه به متون کهن تاریخی و دقت در آنها به این نکته پی میبریم که سرزمین فعلی افغانستان، خاستگاه کسانی بوده است که در تصوف و عرفان نقش بسزایی داشتهاند و از جملهی آنان میتوان به ابراهیم ادهم، مولانا جلال الدین بلخی، خواجه عبدالله انصاری، شقیق بلخی، سنایی غزنوی و… اشاره کرد. الف) تصوف در افغانستان معاصر در جامعهی افغانستان، هنگامی که به نام صوفی که معمولاً با عنوان پیر یا عارف خوانده میشود برمیخوریم، عموم مردم، آنها را از طبقهی روحانی میشمرند به آن جهت که در پی دستیابی به تقرب الهی هستند و غالباً به یکی از فرق صوفیه تعلق دارند.۲ فرق صوفیه از جایگاه و نقش والایی در تاریخ افغانستان مخصوصاً در نهضت مقاومت این کشور برخوردارند. تصوف در این کشور بیشتر در سه فرقهی قادریه، نقشبندیه و چشتیه، متجلی شده است که در بین طبقات متوسط، در شهرها و اطراف شهرها نفوذ دارد. در کشور افغانستان، دو شهر مهم کابل و هرات دو مرکز بزرگ تصوفند، امّا تمام شمال کشور و ناحیه قندهار از این مکتب متأثرند.۳ هر مریدی برای اینکه به شناخت نائل آید، باید به انجام اعمال روحانی نیاز دارد که بر حسب فرق متفاوت است، این اعمال عموماً عبارتند از اورادی حاوی تکرار یکی از اسماء خداوند تبارک و تعالی [ذکر] و اعمالی از این قبیل.۴ صوفیها معمولاً در خانقاهها گرد هم میآیند و به رهبری پیر خود به ذکر میپردازند. از نمونههای بارز این عمل در عصر حاضر افغانستان، مجامع صوفیهی هرات در کنار مدفن و بارگاه خواجه عبدالله انصاری است. از نکات قابل توجه در افغانستان این است که تصوف در میان قبایل پشتون جلوهی سیاسی یافته است، امّا در سایر مناطق، تصوف تأییدی است بر پیروی دقیق از اسلام راستین، و در این مناطق معمولاً پیر یک عالم دینی نیز هست. نکتهی دیگر در افغانستان، عدم خصومت علمای دینی و رهبران صوفیه با یکدیگر است و حتی در بسیاری از موارد رابطهی بسیار نزدیک و برادرانهای با هم دارند. ب) طریقتهای صوفیه موجود در افغانستان ۱٫ فرقه قادریه: مؤسس این سلسله عبدالقادر گیلانی (قرن ۶ هجری) است، این فرقه در میان قبایل پشتون پیروان بسیاری دارد و رهبری آن به دست خاندان گیلانی است. آنها در مسائل سیاسی و جهادی نقش فعالی داشتهاند به خصوص در جنگ علیه روسها.۵ خاندان گیلانی از اقوام سببی «محمد ظاهر شاه» میباشند. ۲٫ فرقهی نقشبندیه: این فرقه منسوب به خواجه بهاء الدین محمد نقشبند بخارایی (۷۱۸ـ۷۹۱ ق) است ولی وی را نمیتوان مؤسس این طریقت شمرد زیرا سنگ بنای این طریقت توسط خواجگان [خواجه یوسف همدانی (۴۴۰ ـ ۵۳۵ ق) و خواجه عبدالخالق غجدوانی (متوفی ۵۵۰)] نهاده شده است. فرقهی نقشبندیه در میان اقلیتی از مردم پشتون و دیگر مردمان افغانستان از احترام و جایگاه خاصی برخوردار است، پیروان این فرقه در افغانستان بیش از فرقههای تصوف دیگر موجود در افغانستان هستند. در نواحی اطراف میمنه در فاریاب و قندوز و مزارشریف گروههای بزرگ نقشبندیه حضور دارند.۶ ۳٫ چشتیه: این طریقه منسوب به خواجه معین الدین چشتی (۵۳۷ ـ ۶۳۳ ق) است و چشت روستایی است واقع در هرات باستان. همچنین فرقهی چشتیه در شبه قاره پیروان فراوانی دارد. ۴٫ فرقه سهروردیه: این طریقه منسوب است به شیخ ضیاء الدین سهروردی (متوفی ۵۳۹) و شیخ شهاب الدین سهروردی (متوفی ۶۳۲).۷ پیروان این طریقه اغلب در پاکستان، هند و افغانستان زندگی میکنند و شاخههای متعددی دارند، امّا در افغانستان امروزی، نفوذ و نقشی ندارند و شیخ و مرشدی که تنها در این طریقه تعلیم دیده و اجازهی ارشاد داشته باشد و همچنین خانقاهی که مربوط به این طریقه باشد، به چشم نمیخورد.۸ طریقت چشتیه در افغانستان الف) زندگینامهی مؤسس۹ فرقهی چشتیه یکی از فرقههای موجود صوفیه در جمهوری اسلامی افغانستان است، این فرقه به خواجه معین الدین چشتی منسوب است. خواجه معین الدین چشتی هروی سجزی، در قرن ششم هجری (۵۳۷) در سیستان ایران متولد شد۱۰ و در همان جا به فرا گرفتن علم و دانش پرداخت. وی در سن ۱۵ سالگی پدرش را از دست داد۱۱ و سپس به چشت در هرات مهاجرت کرد و در این شهر به ریاضت مشغول گردید. و از این رو به چشتی معروف شده است. وی پس از مدتی اقامت در چشت عازم طوس گردید و در خانقاه «خواجه عثمان هارونی» که یکی از مشایخ بزرگ خراسان بود، رحل اقامت افکند و در آنجا نزد وی به تکمیل مقامات عرفانی و روحانی مشغول شد و سرانجام دست ارادت به خواجه عثمان داد و در زمرهی خلفای وی قرار گرفت. خواجه معین سپس از طوس به بغداد رفت و مدتی در این شهر که در آن روزگار از مراکز مهم علوم و معارف اسلامی بود، توقف کرد و از مشایخ آنها نیز استفاده کرد. از جمله مدتی از محضر عبدالقادر گیلانی [که طریقت قادریه به وی منسوب است] استفاده کرد و در این مدت خود نیز مجلس وعظ و ارشاد تشکیل داد.۱۲ در آغاز قرن هفتم هجری، سلطان شهاب الدین غوری از موطن اصلی خود «غور» واقع در مشرق هرات، به هندوستان لشکر کشید و پس از فتح لاهور و دهلی، گروهی از دانشمندان و رهبران مسلمانان را برای ترویج و تبلیغ دین مقدس اسلام، به پنجاب و راجستان فرستاد تا به فعالیتهای دینی و مذهبی مشغول شوند. خواجه معین در این هنگام به شهر اجمیر واقع در منطقهی راجستان رفت و در آنجا مؤسسات اسلامی و مدارس و مساجدی بنیان نهاد و به تدریس و تبلیغ مبانی اسلامی مشغول گردید. خواجه از طریق عرفان و تصوف که با روح و فکر مردم هند سازگار بود، موضوعات دینی را القا میکرد و در اندک مدتی شهرت عظیمی یافت. پادشاهان و امرای اسلامی هند، احترام فوقالعادهای نسبت به وی داشتند و در این زمان او توانست میلیونها نفر از بتپرستان هند را موحد گرداند و از برکت وی دین اسلام در شمال و غرب هند پیش رفت. خواجه معینالدین شاگردان زیادی تربیت کرد و قطبالدین بختیار کاکی و فریدالدین گنج شکر از شاگردان وی هستند. فریدالدین شکر گنج (متوفی ۶۷۰ ق) و شیخ نظامالدین اولیاء (متوفی ۷۲۵ ق) از اخلاف وی هستند.۱۳ وی در اجمیر هند دیده از جهان فرو بست و مقبرهی وی در آنجاست که به «درگاه شریف» شهرت دارد و مردم معتقد به کرامات از وی هستند.۱۴ سلاطین تیموری هندوستان به خواجه معین ارادت زیادی داشتند، حتی جلالالدین اکبر یکبار از آگره پایتخت خود برای زیارت معینالدین، پیاده به اجمیر رفت. به علاوه مسلمانان هند اعم از اهل تشیّع و تسنّن به وی علاقه دارند و هر ساله صدها هزار نفر در ماه رجب، مجلس عظیمی به یاد وی برگزار میکنند و از خدمات و زحمات اسلامی وی تجلیل و تکریم میکنند.۱۵ در ایوان و رواقهای معتبر خواجه و همچنین داخل آن، اشعاری به فارسی نوشته شده است از جمله: خواجهی خواجگان معینالدین أشرف اولیای روی زمین ای درت قبله گاه اهل یقین بر درت مهر و ماه سوده جبین۱۶ و نیز دربارهی خواجه معین الدین، شاعری چنین سروده است: به گرداب بلا افتاده کشتی مدد کن یا معین الدین چشتی۱۷ ب) بزرگان تاریخ طریقت چشتیه در تاریخ این فرقه نام بزرگانی چون خواجه ابو احمد ابدال چشتی (م ۳۵۵)، [برخی از منابع خواجه ابدال چشتی را مؤسس طریقهی چشتیه دانستهاند و فقط طریقه را به خواجه معین به علت شهرت وی و تبلیغات گستردهی او که به سادگی از کنار آن نمیتوان گذشت، منسوب کردهاند؛ و گرنه مؤسس اصلی طریقهی چشتیه را همین خواجه ابو احمد ابدال چشتی میدانند که در بارهی وی نوشتهاند که: شرف الدین ابو اسحاق شامی، از مشایخ بزرگ صوفیه (اواخر ۳ و اوایل ۴ق.) معروف به خواجهی اهل چشت، که جامع میان علوم ظاهر و باطن و در ریاضت ممتاز بود و از شاگردان ممشاد دینوری محسوب میشد. پس از بشارت به تولد او، در بارهی وی گفته است که از وی (خواجه ابدال) خاندان عظیمی ظاهر خواهد شد،۱۸]، خواجه محمد بن ابی احمد چشتی، پسر خواجه احمد (م ۴۱۱)، خواجه یوسف بن محمد سمعان (م ۴۵۹) ـ خواجه مودود چشتی (م ۵۲۷)، خواجه احمد مودود چشتی (م ۵۹۷ ق)، شیخ احمد چشتی و برادرش خواجه اسماعیل چشتی [که مدفن تمامی این بزرگان واقع در چشت شریف است]، به چشم میخورد.۱۹ از دیگر بزرگان این فرقه میتوان به بدر الدین غزنوی، امیر خسرو سنگچارکی دهلوی، سلطان المشایخ نظامالدین اولیا (م ۷۲۵) و… اشاره کرد.۲۰ ج) چشتیه امروزی بیشتر پیروان این فرقه در هندوستان مستقر شدهاند۲۱و فرقهی چشتیه در طول قرون متمادی با نفوذترین طریقت شبه قاره بوده است.۲۲ پیروان این فرقه در افغانستان امروزی در اقلیت هستند و مکان و محور اصلی تجمع آنها در روستای چشت شریف در کنار درهی هریرود است.۲۳ [علمای ناحیهی چشت همگی چشتی هستند]. عدهای از پیروان این فرقه در خاستگاه فرقه یعنی هرات و بعضی در شهر کابل هستند. فرقهی چشتیه در افغانستان تا سال ۱۹۸۱ بر حدود بیست مدرسهی مجهز به کتاب خانه نظارت داشت و اکنون هم در چشت شریف دارای مدرسه و کتابخانهی خوبی هستند.۲۴ چشتیههای افغانی به طور واضحی از دخالت در امور سیاسی پرهیز میکنند۲۵ و به دور از قیل و قال دنیای مدرن به دنیای خود ادامه میدهند،۲۶ امّا این بدین معنا نیست که پیروان این طریقه در قبال مسائل سیاسی و اجتماعی اصلاً بی توجه باشند و انزوا و گوشه گیری از اجتماع را اختیار کرده باشند، بلکه بعضی از بزرگان و مشایخ این سلسله درگیر با این گونه مسائل بوده و نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی واکنشهایی ابراز داشته و یا اظهار وجود کردهاند.۲۷ در بیان اینکه پیروان و مشایخ این فرقه به طور کامل یا بعضاً از اجتماع و سیاست دور نبودهاند میتوان به مواردی از جمله موارد ذیل اشاره کرد: در پاییز سال ۱۹۷۸میلادی، سیصد نفر از اعضای این فرقه، توسط رژیم حاکم افغانستان، بازداشت شدند و هرگز باز نگشتند و دیگر هم کسی آنها را ندیده و از ایشان خبری هم در دست نیست.۲۸ اگر نظری به تاریخ بیفکنیم، میبینیم که در عصرهای میانه که هرات هم مرکزی برای مسیحیت تحت نفوذ کلیسای سنتوری بوده و هم پایگاه مهم تصوف، افرادی از پیروان چشتیه و انجمنهای اخوت صوفیه در افغانستان به مقامات وزارت و صدارتعظمی رسیدهاند و عملاً در متن سیاست بودهاند.۲۹ در تاریخ حاکمان بدخشان نیز میبینیم که سلیمان میرزا (قرن ۱۰ق.) حاکم بدخشان، از حامیان این طریقه و زمینه ساز رواج و رشد آن بوده است.۳۰ مرکز طریقهی چشتیه ابتدا افغانستان بوده است و بعد به هند و ایران سرایت نمود۳۱ و اکنون در هند، این طریقه بیش از سایر مکاتب عرفانی و طریقههای تصوف، نفوذ داشته و گروه بسیاری از غیر مسلمانان به وسیلهی تبلیغ و ارشاد بزرگان این طریقه به دین مقدس اسلام مشرف گردیدهاند.۳۲ طریقهی چشتیه در افغانستان پس از دوره ای رکود، دوباره به وسیلهی سید یار محمد چشتی رواج یافت. این طریقه اکنون در کابل نیز پیروان و مریدانی دارد که در خانقاهی مربوط به این طریقه جمع میشوند و مجلس سماع و حلقه ذکر برگزار میکنند. امّا در حال حاضر در کابل برای این طریقه پیر و شیخ ظاهری که تنها به این طریقه مربوط باشد، وجود ندارد. البته افراد دیگری هستند که در کنار طریقههای دیگر، در این طریقه نیز ارشاد دارند. همچنین این طریقه در خاستگاه اولیهاش یعنی هرات، طرفداران و مریدان زیادی دارد و برخی از مشایخ تصوف در هرات به این طریقه مربوط میشوند.۳۳ این فرقه در سازماندهی داخلی و بین فرقهای خود دارای نظم و انسجام خوبی هستند.۳۴ د) اعتقادات و آداب و رسوم از آداب و رسوم و اعتقادات این فرقه میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: ۱٫ چشتیه در شریعت سخت و معتقد به اصول و آداب دین هستند و در میان فرق تصوف نمونهی کامل «طریقت شریعتی» به شمار میروند.۳۵ امّا گفته میشود این فرقه در پذیرش افراد به طریقت خود اسلام را شرط لازم نمیدانند و از این جهت مورد انتقاد واقع شدهاند.۳۶ ۲٫ بزرگان این طریقه معتقدند که پیامبر گرامی اسلام، خرقهای که در شب معراج به عنوان خلعت دریافت کرده بود به حضرت علی( سپرد. و یکی از اذکار لسانی طریقهی چشتیه ذکر یا علی و ختم ناد علیاً مظهر العجائب، است.۳۷ ۳٫ در این طریقه مرید، پس از دو رکعت نماز، تعالیم خاصی را آموزش میبیند و باید به معانی کلمات فقر و فاقه و قناعت و یا الله و ریاضت توجه کند و پس از کشف برخی از رازهای اسماء الهی به یک مکان مقدس میرود و چهل روز روزه میگیرد و آن را «چله کشی» میگویند.۳۸ ۴٫ روی کلمهی «لا إله إلاّ الله» تأکید بسیاری دارند.۳۹ ۵٫ استعمال مواد تخدیر کننده و سکر آور در این طریقه مطلقاً ممنوع است۴۰ و افرادی که در این طریقه از چرس و بنگ و مواد مخدر استفاده میکنند، دشمن طریقه محسوب میشوند.۴۱ ۶٫ اصل سلوک آنان، پرهیز از خشونت و برحذر بودن از صحبت با اهل دنیاست.۴۲ ۷٫ یکی دیگر از آداب این فرقه مراسم ساز و سماع (رقص صوفیانه) است، بعضی از مشایخ این سلسله در مجلس سماع از آلات موسیقی مانند رباب و چنگ نیز استفاده نمودهاند، امّا تأکید کردهاند که مجلس ساز و سماع باید در مجلس خاص باشد و مرشد در آن حضور داشته باشد و نوجوان قطعاً در مجلس نباشد۴۳، امّا به گفتهی نویسندهی طریقتهای تصوف در افغانستان، در خانقاه چشتیه در کابل عملاً بعضی آدابِ از این قبیل رعایت نمیشود مثلاً هر کسی مایل به شرکت در این مراسم باشد میتواند شرکت کنندهی در آن باشد.۴۴ ۸٫ یکی دیگر از مراسمهای طریقت چشتیه، مراسم «قوالی خوانی» است. امیر خسرو دهلوی سنگچارکی [متولد سنگچارک از نواحی بلخ قدیم] که در قرن ۸ میزیسته است و از پیشتازان طریقت چشتیه بوده، به خاطر ترویج بیشتر این طریقت، «قوالی»، یعنی قول خواندن را در موسیقی کلاسیک ایجاد نمود تا مطربان و پیروان این طریقت بتوانند با همراهی سازها، اشعار عرفانی و مذهبی را در خانقاهها، خوانده، از یک طرف عبادت نمایند و از طرف دیگر به وجد آمده و لذت ببرند، و در آن زمان با برهمنان که در معابدشان «بجن» میخواندند رقابت نمایند. [قابل ذکر است که اوایل عید نوروز امسال، در سمینار بین المللی امیر خسرو دهلوی» با همکاری سفارت افغانستان و ایران در دهلی و انجمن پژوهشگران فارسی هند، برای بزرگداشت وی انجام شد۴۵]. دربارهی مراسم قوالی خوانی گفتنی است که چندی پیش در شهر هرات، برای اولین بار مراسم «قوالی خوانی» طی نیم سدهی اخیر برگزار شد که در آن قوالی خوانهای چشتی هندوستانی در هرات برنامه اجرا کردند.۴۶ ?) چشتیه و اهلبیت عصمت و طهارت( طریقتهای تصوف بدون استثناء به اهلبیت عصمت و طهارت(، ارادت دارند و شاید یک علت این باشد که مؤلف کتاب نبراس میگوید: «تمام طرق و سلسلههای صوفیه از علی( منشعب میگردند۴۷». و البته این ارادت و احترام نزد بعضی از فرق تصوف تمایل و رنگ بیشتری دارد و در بعضی کمتر. گفته میشود سلسلهی چشتیه نزدیکترین فرقهی تصوف به تشیع است که سلسلهی مشایخ آن از طریق حسن بصری به حضرت علی( و از طریق او به پیامبر( میرسد.۴۸ در این طریقه گرایشهای فراوانی به اهلبیت( دیده میشود. برای نمونه میتوان به برخی از این ارادتها اشاره کرد، از جملهی آن اشعاری است که خواجه معین الدین چشتی، که فرقه به ایشان منسوب است، در رثای حضرت ابا عبدالله الحسین( سروده است: شاه است حسین و پادشاه است حسین دین است حسین و دین پناه است حسین سر داد و نداد دست در دست یزید حقا که بنای لا إله است حسین۴۹ یکی دیگر از مشایخ و أقطاب طریقهی چشتیه، «قلندر لعل شهباز» (عثمان) متولد شهر باستانی هرات است که در سیوهن پاکستان مدفون است، و دارای حرم و بارگاه عظیم و گستردهای است و صدها هزار زائر دارد. وی در وصف اهل بیت پاک پیامبر اعظم( اشعاری زیبا سروده است که به علت اختصار، برخی ابیات را میآوریم: جام مهر علی که در دستم باده از جام خوردهام مستم کمر اندر قلندری بستم از دل پاک حیدری هستم حیدریام قلندرم مستم بندهی مرتضی علی هستم وصی مصطفی علی است بگو به خدا رهنما علی است بگو سرور اولیا علی است بگو نور ایمان ما علی است بگو حیدریام قلندرم مستم بندهی مرتضی علی هستم حضرت سیده که آن زهرا آنقدر یافت عصمت و تقوا هست معصومه و به نزد خدا لعن بر دشمنان اوست روا حیدری ام قلندرم مستم بندهی مرتضی علی هستم چهارده تن شفیع عصیانم مهرشان است دین و ایمانم غیر از این چهارده نمیدانم مدحشان روز و شب همی خوانم حیدری ام قلندرم مستم بندهی مرتضی علی هستم.۵۰ و همین طور در مدح هر یک از ائمهی اطهار( تا حضرت مهدی(عج)شعر را ادامه میدهد. در برخی نقاط پیروان طریقهی چشتیه شبهای سه شنبه مجلس ذکر به پا میدارند و اذکار و اورادی را که سرشار از محبت اهلبیت( است، همراه با ساز و آواز به صورت جمعی در حضور مرشد و یا جانشین او میخوانند و آن اذکار شش بند است و هر بند را ۱۲۱ بار تکرار میکنند: «أنت الله أنت الرحمان أنت الرحیم لا إله إلاّ أنت. أنت الله أنت الحی أنت القیوم لا إله إلاّ أنت. أنت الله أنت الاحد أنت الصمد لا إله إلاّ أنت. أنت الله أنت الحنان أنت المنان صلّی الله علی محمّد. أنت الله أنت الأول أنت الآخر صلّی الله علی علیٍّ و آله. أنت الله أنت الظاهر أنت الباطن صلّی الله علی اثنی عشر إمامٍ».۵۱ یکی از مرثیههای طریقهی چشتیه در وصف امیر مؤمنان علی( چنین سروده است: شاه مردان شیر یزدان قوت پروردگار لافتی إلاّ علی لا سیف إلاّ ذوالفقار کس نبود مثل علی در جن و انسان و ملک جان فدای مصطفی هست حیدر دُل دُل سوار مصطفی گفت شهر علمم هست علی دروازهها نزد من زین در بیایید از صغیر و تا کبار یا علی لطفی بکن درسم بده علم لدن این … عبد الرّئوف است تا قیامت انتظار۵۲ و باز هم در جای دیگر سروده است: تو شاه و من فقیرم أدرکنی یا علی پس مانده و حقیرم أدرکنی یا علی در چاه غم فتادم، در رنج و بلاها تو باش دستگیرم أدرکنی یا علی۵۳ یکی از دوستان بنده که اهل منطقهی جبرئیل واقع در حومهی شهر هرات، است میگفت: یکی از چشتیهای هرات به نام «مولوی مودودی» که از علمای چشتیه است و در شهر هرات چه در میان اهل تسنن و چه در میان اهل تشیع، مجالس وعظ و سخنرانی دارد، در سخنان خود و در رفتار خود احترام فراوانی نسبت به اهلبیت( خصوصاً حضرت امیر المؤمنین علی(، قائل است و ایشان در یکی از مجامع شیعیان هرات از آنها گله کرده بود که چرا نام امیر المؤمنین علی( را سبک و به صورت لقلقهی زبان به کار میبرید و همان جا با اوصاف بسیار زیبا نام مبارک حضرت علی( را به زبان آورد. و) شجرهی طریقت چشتیه عبدالرئوف سیدزاده، ساکن سراوان ایران که جزء پیروان طریقهی چشتیه و به عنوان مرشد آن طریقه مطرح است شجرهی طریقه را این گونه بیان میکند: «خواجه معین الدین چشتی، او طالب قلندر لعل شهباز مروندی، او طالب حضرت قطب کمال شاه حاجی شریف زندنی، او طالب مودود چشتی، او طالب ابو یوسف چشتی، او طالب ابو محمد چشتی، او طالب ابو احمد ابدال چشتی، او طالب ابو اسحاق شامی، او طالب شیخ علی [ممشاد] دینوری، او طالب پیر [هبیره] بصری، او طالب شیخ صدیق مرعشی، او طالب سلطان ابراهیم ادهم، او طالب فضیل عیاض، او طالب عبد الواحد [زید]، او طالب حسن بصری، او طالب حضرت علی مرتضی کرم الله وجهه، او طالب شفیع المذنبین رحمه للعالمین حضرت محمّد رسول الله(».۵۴ مؤلف طریقتهای تصوف در افغانستان نیز چنین شجرهای را از حضرت رسول ( تا خواجه معین ذکر میکند.۵۵ برگزاری اولین سمینار بین المللی چشتیه در افغانستان در ماه قوس (آذر) سال ۱۳۸۴، سمینار بین المللی طریقهی چشتیه و موسیقی صوفیانه با قرائت پیام حامد کرزی، ریاست جمهوری اسلامی افغانستان، برای اولین بار در تاریخ افغانستان برگزار شد. این سمینار به ابتکار وزارت اطلاعات، فرهنگ و توریزم افغانستان راه اندازی شد و در آن بعضی از اعضای کابینه، دانشمندان و هنرمندان داخلی و کشورهای هندوستان و پاکستان و ترکیه شرکت کردند. بخشی از پیام حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان به این سمینار: عرفان اسلامی و طریقههای گوناگون آن در فرهنگ گستردهی کشور ما ریشههای کهن و ژرفی دارد. از سدههای پیشین تا کنون صاحبدلانی در هر گوشهای از کشور ما، گرایش به عرفان، طریقهها و سلسلههای آن داشته و دارند و در صیقل روانشان از شر نیروهای اهریمنی، از عرفان پالایشگر استمداد جسته و میجویند. همچنین در قسمتی دیگر از این پیام آمده است که: اقدام وزارت اطلاعات فرهنگ و توریزم، در ارتباط با تدویر سمینار بین المللی طریقت چشتیه سزاوار تحسین فراوان است. امیدوارم پژوهشهای اشتراک کنندگان این سمینار در درخشش بیشتر سیمای عرفان و سلسلههای آن به خصوص سلسلهی عرفانی چشتیه، در گسترش فرهنگ خاور زمین از مؤثریت و کارایی در خور توجهی برخوردار باشد. دکتر سیدمخدوم رهین وزیر اطلاعات، فرهنگ و توریزم نیز که یکی از سخنرانان سمینار بینالمللی طریقت چشتیه بود در این باره چنین گفت: امروز مایهی مسرت است برای وزارت که برای اولین بار در تاریخ کشور افغانستان، سمینار طریقت چشتیه و موسیقی صوفیانه را برگزار میکند. در طریقت چشتیه سماع و موسیقی به عنوان واسطهی ارتقاء روح، دل آدمیزاد را با جهان برین پیوند میدهد. مشایخ چشتی در غلبات وجد، موسیقی فارغ از سودای نفس را وسیلهی عروج روان انسان به جهان برین تلقی کردهاند. جمعبندی از مطلب پیشگفته روشن شد سرزمین افغانستان که بخش عمدهای از خراسان بزرگ را تشکیل میداده است، همانگونه که در قدیم بستر رشد و نمو بسیاری از جریانهای فکری و اعتقادی به خصوص گرایشها و طریقتهای تصوف بوده است، امروز نیز پذیرای بسیاری از صوفیان و پیروان طریقتهای مختلف صوفیه از قبیل: نقشبندیه، قادریه و چشتیه میباشد. طریقت چشتیه در افغانستان کنونی هرچند شوکت قدیمی خود را ندارد، اما با احیای دو بارهی آن توسط یارمحمد چشتی، مجالس و مجامعی در کابل، هرات و بویژه در چشت شریف دایر میکنند. پیروان این طریقه، باورها و آداب کهن خویش را همچون: چلهکشی، سماع، ذکر، قوالیخوانی، و ….، تا کنون حفظ نمودهاند و پیروی از شریعت را نیز ضروری میدانند. ۱٫ ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیری، رساله قشیریه، تصحیح فروزانفر، (تهران: مرکز انتشارات علمی و فرهنگی) بیتا)، ص۴۲۹٫ ۲٫ یحیی حسینی، مقاله تصوف در افغانستان، سایت اینترنتی آفتاب. ۱٫ همان، و سایت علامه سیدمحمدحسین فضل الله. ۲٫ همان. ۳٫ همان. ۱٫ همان. ۲٫ زرینکوب، جستجو در تصوف ایران، چ۶، (تهران: امیرکبیر، ۱۳۷۹ش.)، ص۱۷۱٫ ۳٫ محمدهاشم علیزاده، طریقتهای تصوف در افغانستان، (قم: مرکزجهانی علوم اسلامی، پایان نامه کارشناسی ارشد، ۱۳۸۴ش.)، ص۱۲۳٫ ۴٫ برخی خواجه ابواحمد ابدال چشتی را مؤسس این فرقه میدانند. عبدالحسین سعیدیان، دایرهالمعارف بزرگ نو، ج۳؛ یحیی حسینی، مقاله تصوف در افغانستان. ۵٫ محل تولد وی را چشت نیز گفتهاند، همان، ۱۱۹٫ ۶٫ سایت مرید نور ـ فرق تصوف ـ چشتیه. ۱٫ مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، (تهران: انتشارات صدرا، ۱۳۷۲ش.)، ص۴۲۱٫ ۲٫ سیدیحیی یثربی، عرفان نظری، چ۴، (قم: بوستان کتاب قم، ۱۳۸۰ش.)، ص۱۹۵٫ ۳٫ سایت مرید نور. ۴٫ خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۲۳٫ ۱۶٫ همان، ص۴۲۲؛ سیدابوالحسن باقری، اهلبیت از دیدگاه اهل سنت، چ۱، (قم: مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۸۴ش.)، ص۸۱٫ ۱۷٫ اهلبیت از دیدگاه اهل سنت، ص۸۱٫ ۱۸٫ عبدالرحمن جامی، نفحات الانس، تصحیح محمود عابدی، (تهران: اطلاعات، ۱۳۷۵ش.)، ص۳۲۳٫ ۱۹٫ مکتبه اکرمیه، مزارات هرات، (نشر مکتبه اکرامیه، ۱۳۴۶ش.)، بخش مدفنهای چشت شریف. ۵٫ دانشنامهی جهان اسلام، ج۷، (تهران: بنیاد دایره المعارف اسلامی، ۱۳۷۵ش.، ص۴۰۵٫ ۲۱٫ اولیور روآ، افغانستان، اسلام و نوگرایی سیاسی، ترجمه ابوالحسن سرو مقدم، (مشهد: آستان قدس رضوی، ۱۳۶۹ش.)، ص۷۳٫ ۲٫ سایت لا إله إلا هو؛ دانشنامهی جهان اسلام، ج۷، ص۴۰۶٫ ۳٫ افغانستان، اسلام و نوگرایی سیاسی، ۷۳ و۷۴٫ ۴٫ همان، ص۷۳٫ ۵٫ یحیی حسینی، مقاله تصوف در افغانستان. ۶٫ افغانستان، اسلام و نوگرایی سیاسی، ص۷۳٫ ۷٫ طریقتهای تصوف در افغانستان، ص۱۲۱٫ (مصاحبه با عبدالصبور مسکین چشتی، متولی و سرپرست خانقاه چشتیه کابل). ۲۸٫ همان، ص ۱۲۱، به نقل از افغانستان، اسلام و نوگرایی سیاسی، ص ۱۸۵٫ ۲۹ . سایت امیرزاده موزیک. ۳۰ . دانشنامهی جهان اسلام، ماده بدخشان. ۳۱ . مدرس چهاردهی، سیری در تصوف، ص۹۲، به نقل از طریقتهای تصوف در افغانستان، ص ۱۲۰٫ ۳۲ . غلامعلی آریا، طریقهی چشتیه در هند، ص ۷۰ـ۶۹، به نقل از همان، ص ۱۲۰٫ ۳۳ . طریقتهای تصوف در افغانستان، ص ۱۲۰٫ ۳۴ . سایت مرید نور. ۱٫ همان؛ افغانستان، اسلام و نوگرایی سیاسی، ص۷۳ و ۷۴٫ ۲٫ مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، کلام عرفان، (قم: صدرا، ۱۳۸۴ش.)، ص۷۱ و سایت مرید نور. ۳٫ طریقتهای تصوف در افغانستان، ص۱۱۹ و۱۲۰٫ ۴٫ سایت مرید نور. ۵٫ همان. ۶٫ همان. ۷٫ طریقتهای تصوف در افغانستان، ص۱۲۰٫ ۸٫ سایت مرید نور. ۹٫ طریقتهای تصوف در افغانستان، ص۱۲۰٫ ۱٫ همان، بخش ضمایم، مصاحبه با گل آغاجان. ۲٫ سایت سمینار بینالمللی امیر خسرو بلخی دهلوی. ۳٫ سایت صبح بخیر افغانستان. ۴٫ حافظ عبدالعزیز فرهاری نبراس، شرح العقائد النسفیه، (پیشاور: کتابخانه اکرامیه، ۱۳۱۸ش.)، ص۴۹۱٫ ۵٫ اهلبیت از دیدگاه اهل سنت، ص۷۶٫ ۱٫ همان، ص۸۰٫ ۲٫ همان، ص۷۷٫ ۱٫ سیدابوالحسن باقری، روشهای تبلیغی اهلسنت، (قم: مرکزجهانی علوم اسلامی (جشنواره شیخ طوسی)، ۱۳۷۶ش.)، ص۶۴٫ ۲٫ اهلبیت از دیدگاه اهلسنت، ص۱۰۶، شعر از عبد الرئوف سید زاده. ۳٫ همان، ص۱۰۶٫ ۱٫ همان، ص۱۰۵٫ ۲٫ طریقتهای تصوف در افغانستان، ص۱۲۱ منبع: فصلنامه تخصصی نیستان ادیان و مذاهب، پیش شماره نخست