تازه ها
خانه »» اهل سنت »» جایگاه طریقت از دیدگاه شریعت
جایگاه طریقت از دیدگاه شریعت

جایگاه طریقت از دیدگاه شریعت

در مناطق مسلمان نشین، بسیاری از علما و اندیشمندان علوم دینی ، قدر و احترام فراوان برای مشایخ و مرشدان طریقت های نقشبندی و قادری قایل شده اند و اغلب آنان اهل سلوک بوده اند، در نتیجه علما و مؤلفان اهل کتاب مثل شیخ تحفه، شیخ نهایه، شیخ اعانه، بوده اند و هیچ گاه از آنها مشاهده نشده است که در کتب و آثارشان، هیچ گونه بی احترامی به اهل طریقت کرده باشند. همچنین بسیاری از دانشمندان و انسانهای آگاه در مناطق و کشورهای مختلف به طریقت روی آورده اند. بسیاری از مسلمان ها که در مساجد و خانقاها در جمعه و جماعت و دیگر آداب و رسوم دینی از اساتید و مبلغین پیروی می کنند اهل طریقت هستند.

افرادی که احساس مسؤلیت نمی کنند، با خدا و پیامبر صلی الله علیه و سلم و مسلمانان سر ناسازگاری دارند و همچون ریسمان درون انبان هستند، آنها از تقوا و عبادت و جمعه و جماعت و سلوک و طریقت فاصله ی زیادی دارند اما آنچه که در این جهان پر آشوب و جنجال امروزی آشکار و محرز است، گروهی انسان فقیر و محروم که با عرق جبین و رنج فراوان برای ارتزاق خود و خانواده شان کسب روزی حلال می نمایند و به طاعت و عبادت مشغولند، شبهای سه شنبه و جمعه ی هر هفته در تکایا و خانقاها گرد هم می آیند و به ذکر خدا و توبه و استغفار می پردازند. حضرت علی رضی الله عنه فرموده است: با مردم چنان آمیزش و رفتار کن که اگر مردید در مفارقت و جدایی بر شما بگریند و اگر زنده ماندید خواهان معاشرت با شما باشند. بهتر است به یاد داشته باشیم که اگر گُل نیستیم، لااقل خار هم نباشیم.

گفتگوی پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم با یک انسان فقیر و یک انسان غنی
روایت کردند که روزی انسان فقیری به خدمت پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم رسید، در آن هنگام فرد ثروت نزد پیامبر نشسته بود، هنگامی که مرد فقیر به مرد ثروتمند نزدیک شد، آن ثروتمند خود را جمع و جور کرد تا لباس هایش به مرد فقیر برخورد نکند. پیامبر صلی الله علیه و سلم با مشاهده ی این رفتار خطاب به مرد ثروتمند فرمود: از چه روی این گونه خود را جمع و جور کردی؟ آیا ترسیدی که فقیر و بینوایی او دامنگیر تو شود، یا بیم آن داشتی که از ثروت تو چیزی به او برسد؟ فرد غنی که این فرموده ی پیامبر در نظرش گران آمد به ایشان عرض کرد: به خاطر این فرمایش شما ، هم اکنون نیمی از دارایی خود را به این مرد تهیدست می بخشم پیامبر صلی الله علیه و سلم رو به مرد فقیر کرد و از وی پرسید: آیا بخشش این مرد را قبول می کنی؟ در پاسخ عرض کرد: خیر ای رسول خدا. پیامبر باز پرسید: از چه روی آن را نمی پذیری؟ عرض کرد: از آن روی تا من هم مانند این مرد ثروتمند دچار غرور و تکبر نشوم. اللهم اِنّی اعوذُبک من الشّک و الشّرک و الشّقاق و النّفاق و سوء الاخلاق یا ارحم الراحمین.

گفتگوی عالِم با امیر بغداد
دانشمندی نزد امیر بغداد آمد و از وی پرسید: اگر بسیار تشنه باشی و تو را از نوشیدن یک لیوان آب منع کنند، حاضری به چه بهایی آن لیوان آب را خریداری نمایی؟ امیربغداد در پاسخ گفت: حاضرم نیمی از حکومتم را بپردازم و آن را بخرم. مرد دانشمند دوباره از وی پرسید: اگر تو را از دفع قضای حاجت منع کنند، آن را با چه چیزی خریداری می کنی؟ امیر گفت: آن نیمه ی دیگر حکومتم را برای آن می پردازم. عالِم گفت: پس ای امیر، هوشیار باش؛ حکومت و امارتی که قیمت و ارزش آن لیوانی آب و دفع حاجتی بیش نیست، تو را فریب ندهد. بشنو این نکته که خود را زِ غم آزاده کنی/خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی/تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف/مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی. اللهم نوّر بالعلم قلبی و استعمل بطاعتک بدنی و خلّص مِن الفتن سرّی و قنی شرّ وساوس الشیطان و اجرنی منه یا رحمن حتی لایکون علی سلطان یا ارحم الراحمین

مقایسه دوران پیش از ما و عصر پس از ما از دیدگاه پیامبر صلی الله علیه و سلم
قال النبی صلی الله علیه و سلم «خیرکم قرنی ثم الذین یلونهم ثم الذین یلونهم» پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم فرموده است: بهترین روزگار برای شما، زمان من است، پس از زمان من، دوره ای است که به دنبال عصر من میآید. آشکار است که دوره ی اول، قرنی است که پیامبر و اصحاب در آن می زیسته اند و قرن دوم روزگار زندگانی تابعین است و اگر عبارت ثم الذین یلونهم برای بار سوم تکرار می شد (بنابر اختلاف)، قرن سوم، قرن تابعین می بود. هر قرن صد سال است و از حضرت رسول صلی الله علیه و سلم روایت شده است روزی دست مبارکش را از روی نوازش بر سر یتیمی کشید و فرمود برو و یک قرن عمر کن و آن یتیم صدسال عمر کرد. بنابر این ضروری است که در زندگی همواره دنباله رو عالمان و مجتهدان و صالحان قبل از خود باشیم و در دین و مذهب و کردار نیکو و اخلاق شایسته از آنان پیروی کنیم؛ آن چنان که شاعر میگوید: فکل خیر فی اتباع من سلف/و کل شر فی ابتداع من خلف. یعنی خیر و نیکی شما در پیروی از علما و پیشینیان شما است، و گرفتاری و شر شما در دنباله روی و تبعیت از کسانی است که پس از شما می آیند. قال النبی صلی الله علیه و سلم: رتبه العلماء التقوی، و حلیّهم حسن الخلق و جمالهم کرم النفس. یعنی رتبه علما، تقوی است (با کمال علم به آن رتبه می رسند) و زینت و زیور آنها حسن خلق، و اخلاق و جمال و زیبایی آنان کرامت و عزّت نفس است. بنابر این باید علما و دانشمندان حاضر نیز با تقوی و پرهیز، رتبه ی خود را ارتقاء دهند و با حسن اخلاق و نیکوکار، شخصیت خود را زینت بخشند و دارای کرامت انسانی و عزت نفس باشند تا دچار لغزش و انحراف نگردند و الگوی شایسته ای برای افراد جامعه باشند. اللهم حبّب الینا الایمان و زیّنه فی قلوبنا و کرّه الینا الکفر و الفسوق و العصیان و جعلنا من الراشدین.

فواید ذکر خداوند
۱ـ مورد یاد خدا قرار گرفتن. «فاذْکرونی أذْکرْکمْ واشْکرواْ لی ولا تکْفرون» مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و کفران نورزید. ذکر خدا معنای وسیع و مصادیق فراوانی دارد. انسانی که در تمامی لحظات زندگی به یاد ذات پاکی است که سرچشمه تمام خوبی ها و نیک ها می باشد و به این وسیله روح و جان خود را پاک و روشن می سازد، خداوند نیز در تمامی مراحل زندگی و در اوج مشکلات و سختی ها او را تنها نمی گذارد. ۲ـ همنشینی با خدا. کسی که همواره به یاد خدا باشد، خداوند همنشین و جلیس او خواهد بود چنان که در حدیث قدسی به حضرت موسی علیه السلام فرمود: ای موسی؛ من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند، موسی سؤال کرد: روزی که هیچ پناهی نیست جز پناه تو چه کسی در پناه تو خواهد بود. فرمود: آنها که مرا یاد می کنند و من نیز آنان را یاری می کنم، و با هم دوستی می کنند در راه من، پس دوست دارم آنها را، اینان کسانی هستند که وقتی بخواهم به اهل زمین بدی برسانم، آنها را یاد کرده و به خاطر آنان بدی را دفع می کنم. ۳ـ محبت خداوند. انسانی که پیوسته به یاد خداست، حب الهی در قلبش جای می گیرد. چنانچه در زندگی روزمره نیز چنین است که اگر انسان در تمامی ساعات و در تمامی افکار خود شخص خاصی را در خاطر داشته باشد، کم کم محبت او در قلبش حاکم می شود. در روایت نیز آمده است: «من اکثر ذکر الله احبه» هر کس زیاد خدا را یاد کند، محبت خداوند در قلبش حاکم می شود. ۴ـ فلاح و رستگاری. از نظر قرآن کریم ذکر خدا زمینه رستگاری انسان را فراهم می سازد: «واذْکروا الله کثیرًا لعلکمْ تفْلحون» خدا را بسیار یاد کنید، باشد که رستگار شوید. ۵ـ افزایش برکت و حضور ملائکه. در روایات آمده است خانه ای که ذکر خدا در آن بسیار شود، برکتش بسیار می شود و ملائکه در آن خانه حاضر و شیطان ها دور می گردند، و آن خانه برای اهل آسمان ها آن چنان درخشنده است که ستارگان برای اهل زمین، و خانه ای که در آن قرآن خوانده نشود و ذکر خدا در آن نشود، برکتش کم است و ملائکه از آن خانه گریزان می شوند. ۶ـ آرامش. آرامش و اطمینان گمشده انسان امروزی است که در آرزوی به دست آوردن آن می باشد قرآن کریم راه رسیدن به آرامش را به بشر معرفی می نماید: «ألا بذکْر الله تطْمئن الْقلوب» همانا با یاد خدا دل ها آرام می گیرد. ۷ـ دوری از شیطان. آنان که به یاد خدا هستند از وسوسه های شیطان متأثر نمیشوند و یاد خدا سلاحی است که از آنها در برابر شیطان محافظت می نماید. «إن الذین اتقواْ إذا مسهمْ طائفٌ من الشیْطان تذکرواْ فإذا هم مبْصرون» پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسه های شیطان شوند، به یاد خدا و پاداش و کیفر او می افتند؛ و (در پرتو یاد او، راه حق را می بیند و) ناگهان بینا می شوند. ۸ـ غذای روح. با توجه به اهمیت «ذکر الهی» و نقش سازنده آن در پیشرفت معنوی انسانهای مؤمن، خداوند مؤمنان را از توجه به اموری که انسان را از یاد خدا باز می دارد بر حذر می دارد: «یا أیها الذین آمنوا لا تلْهکمْ أمْوالکمْ ولا أوْلادکمْ عن ذکْر الله ومن یفْعلْ ذلک فأوْلئک هم الْخاسرون» ای کسانی که ایمان آورده اید، اموال و اولادتان شما را از یاد خدا باز ندارد و هر کس چنین کند از زیانکاران است. بدیهی است توجه به مال و زندگی دنیوی در صورتی نهی شده است که انسان را از یاد خدا باز دارد و به عبارت دیگر؛ هدف انسان در زندگی توجه به آنها باشد ولی در صورتی که انسان مراقب نفس خویش باشد و از اینها به عنوان وسیله برای رسیدن به سعادت ابدی استفاده کند، نه تنها مذموم نیست بلکه سفارش هم شده است. پس اموال و اولاد تا آنجا که از آنها در راه خدا و برای نیل به حیات طیبه کمک گرفته شود، از مواهب الهی هستند و مطلوب می باشد اما اگر علاقه افراطی به آنها سدی در میان انسان و خدا ایجاد کند، بزرگترین بلا محسوب می شود و خسرانی بزرگ است که در آیه شریفه به همین معنا اشاره شده است. تعبیر به «خاسرون» به خاطر این است که حب دنیا چنان انسان را سرگرم می کند که سرمایه های وجودی خویش را در راه لذت ناپایدار و اوهام و پندارها صرف می کند و با دست خالی از دنیا می رود در حالی که با داشتن سرمایه های بزرگ برای زندگی جاودانه اش کاری نکرده است.

منبع: وبلاگ طلاب عرفانی اهل سنت و جماعت منطقه تالش (با تصرف و زیاده)

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.

رفتن به نوار ابزار