این بخش از مقاله ممکن است مورد تایید ما نباشد ولی از انجایی که ادامه مقاله ایست که از ویکی پدیا برداشته ایم لذا بدون دخل و تصرف آن را نقل میکنیم
در مورد ابوحنیفه جستجوی موجزی در کتب تراجم و جرح و تعدیل محدثان، ستیز اهل حدیث با او را به روشنی معلوم میکند. علامه ابن خلدون مینویسد که ابوحنیفه تنها به هفده حدیث اعتقاد داشت (مقدمه ابن خلدون، ج۲/علم حدیث)
متأخران محدثین و فقها به خصوص از قرن چهارم و پنجم به بعد با دگرگونی مدرسه فقهی ابوحنیفه سعی در توجیه ضدیت او با حدیث نمودهاند که البته این توجیهات با خود شواهد مکرر تراثی هیچ سنخیتی ندارد. نگاهی گذرا به کتب محدثان تا قرن چهار و پنج حقایق دیگری را در مورد امام ابوحنیفه ثابت میکند:
محمد بن سعد(۲۳۰هـ)، ابوحنیفه را «ضعیفا فی الحدیث» میخواند (طبقات کبری ۶/۳۶۹ و ۷/۳۲۲).
محدث مشهور، خطیب بغدادی(۴۶۳هـ) ذیل تذکره طولانی ابوحنیفه از محدّث عبد الرزاق الصنعانی(۲۱۱هـ) روایت میکند که تنها در حدود بیست حدیث از ابوحنیفه نقل شده است(تاریخ بغداد ۱۳/۴۴۸ ـ دارالکتب العلمیه بیروت)
محدثحاکم نیشابوری(۴۰۵هـ) از محدث بزرگ مکه، «سفیان بن عُیَیْنَه الهلالی»(متوفی ۱۹۸هـ) نقل میکند: «یا أصحاب الحدیث تعلموا فقه الحدیث لا یقهرکم أصحاب الرأی ما قال أبو حنیفه شیئا إلا ونحن نروی فیه حدیثا أو حدیثین: ای اصحاب حدیث به تعلیم حدیث مشغول باشید مبادا که اهل رأی[لقب اصحاب ابوحنیفه] بر شما چیره شوند. ابوحنیفه چیزی نگفته مگر اینکه ما درباره آن، یک حدیثیا دو حدیث روایت کردهایم»(معرفه علوم الحدیث، ص۶۶ ـ دارالآفاق بیروت الطبعه الرابعه)
محدث و فقیه برجسته حنبلی، ابن جوزی(۵۹۷هـ)، ذیل تذکره ابوحنیفه مینویسد: «فأما المسائل التی خالف فیها الحدیث فکثیره: و اما مواردی که احادیث در آن موارد با نظرات ابوحنیفه مخالفند، بسیار است» و سپس حدود سی مورد از مشهورترین اختلافات آرای ابوحنیفه نسبت به احادیث صحیح بخاری و صحیح مسلم را نقل میکند (المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج۸ ذکر متوفیان سال ۱۵۰هـ) ابن جوزی در کتاب دیگرش پس از بیان جرحهای وارد بر ابوحنیفه مینویسد: «و لیس من اهل الحدیث: او از اهل حدیث نیست»(الضعفاء و المتروکین لإبن الجوزی، ش۳۵۳۹)
کسانی مانند ابن خلدون سعی در دفاع از ابوحنیفه در برابر محدثان و نقل نکردن سخنان مخالفانش بودهاند اما محدث نامدار ابن حِبّان البُستی (متوفی ۳۵۴هـ)، امام ابوحنیفه را بدعتگزار خوانده و مینویسد: «کان داعیا إلی الارجاء والداعیه إلی البدع لا یجوز أن یحتج به عند أئمتنا قاطبه لاأعلم بینهم فیه خلافا علی أن أئمه المسلمین وأهل الورع فی الدین فی جمیع الامصار وسائر الاقطار جرحوه وأطلقوا علیه القدح إلا الواحد بعد الواحد: او[ابوحنیفه] از داعیان تفکر ارجاء و دعوت کنندگان به بدعت بود. قاطبه ائمه ما اجازه ندادهاند که به [اقوال]ابوحنیفه احتجاج شود. کسی را در میان ائمه حدیث نمیشناسم که مخالف باشد، پیشوایان اسلام و اهل ورع در تمام شهرهای بزرگ و کوچک، ابوحنیفه را جرح کرده و در او طعن زدهاند الا تعدادی انگشت شمار»(المجروحین،۳/۶۴ـ دارالباز مکه) همچنین ابن حبان از سفیان ثوری(۱۶۱هـ) یکی از قلههای حدیثی معاصر ابوحنیفه، نقل میکند که: «استتیب أبو حنیفه من الکفر مرتین: ابوحنیفه را دو بار از کفر توبه دادند»(المجروحین، ۳/۶۴)
محدث محمد بن ابی حاتم الرازی (متوفی۳۲۷هـ) در کتاب معروف «الجرح و التعدیل» مینویسد: «کان أبو حنیفه یحدثنا فإذا فرغ من الحدیث قال هذا الذی سمعتم کله ریح وباطل.. کان أبو حنیفه مسکینا فی الحدیث: ابوحنیفه برای ما حدیث میگفت و هرگاه از این کار فارغ میشد میگفت: چیزهایی که شنیدید همگی باد هوا و باطل است.. ابوحنیفه در حدیث مسکین بود»(الجرح و التعدیل ذیل ترجمه ابوحنیفه، ج۸ ش۲۶۰۲ ـ دار إحیاء التراث العربی)
اهل حدیث در اتهام تکفیر و تفسیق ابوحنیفه از هم پیشی میجستند. از مالک بن انس(۱۷۹هـ) پیشوای فقهای مالکیه نقل شده: «مالک بن أنس یقول إن أبا حنیفه کاد الدین ومن کاد الدین فلیس له دین: مالک بن انس میگفت که ابوحنیفه در دین فریبکاری میکند و هر کس در دین فریبکاری کند دین ندارد»(الضعفاء الکبیر العقیلی۴/۲۸۱ دارالکتب العلمیه بیروت)
پسر احمد بن حنبل، یعنی عبد الله بن أحمد بن حنبل(۲۹۰هـ) که خود او نیز از ارکان و قلههای اهل حدیث میباشد از محدث کوفه «حمّاد بن أبی سلیمان»(۱۲۰هـ) نقل میکند: «سمعت سفیان الثوری یقول قال لی حماد بن أبی سلیمان إذهب إلی الکافر یعنی أبا حنیفه فقل له إن کنت تقول أن القرآن مخلوق فلا تقربنا: از سفیان ثوری نقل شده که حماد بن ابی سلیمان به من گفت: به نزد کافر برو ـ منظورش از کافر ابوحنیفه بود ـ و به او بگو اگر معتقدی قرآن مخلوق است به ما نزدیک نشو!»(کتاب السنه لعبدالله بن احمد/ش۲۳۹)
محدث ابونعیم الاصبهانی(متوفی۴۳۰هـ) ابوحنیفه را متهم میکند که چندین بار کافر شده است: «الردیء غیر مره»(کتاب الضعفاء لأبی نعیم، تذکره نعمان بن ثابت ش۲۵۵) در حالی که یکی از معروفترین روایات چنددهگانه جعلی مسند ابوحنیفه که بعد از سیصد سال به او منسوب شده متعلق به خود ابونعیم اصفهانی است.
ابن قتیبه(۲۷۶هـ) پس از بیان اعلان نفرت اهل حدیث و لعنت خداوند بر ابوحنیفه، از فقیه و مفتی معروف رژیم اموی الأوزاعی(۱۵۸هـ) ـ مخترع مجازات مرتد[نیازمند منبع] ـ نقل میکند که میگفت: «کان الأوزاعی یقول إنا لا ننقم علی أبی حنیفه أنه رأی کلنا یری ولکننا ننقم علیه أنه یجیئه الحدیث عن النبی صلی الله علیه وسلم فیخالفه إلی غیره: اوزاعی میگفت ما به خاطر رأی و نظر از ابوحنیفه کینه نداریم بلکه کینه ما از او به این خاطر است که حدیث نبی (ص) به ابوحنیفه میرسد ولی او مخالف حدیث را میپذیرد»(تأویل مختلف الحدیث، ص۵۲ ـ دارالکتب العلمیه بیروت)(کتاب السنه، ش۲۵۱)
همچنین عبد الله بن احمد بن حنبل از الأوزاعی نقل میکند: «عن الأوزاعی قال ما ولد فی الإسلام مولد أشر من أبی حنیفه: در اسلام هیچ مولودی شرورتر از ابوحنیفه متولد نشده است!»(کتاب السنه، ش۲۴۸)
در واقع خصومت اهل حدیث و حشویه با ابوحنیفه یا امام اعظم، چیزی نیست که قابل کتمان باشد. تمام متقدمان اهل حدیث و در رأس آنها کسانی چون بخاری، احمد بن حنبل، سفیان ثوری، ابن عَدی جرجانی، ابن حبان و.. در او طعن زدهاند(«تاریخ کبیر» بخاری ج۸)(«الکامل فی ضعفاء الرجال» ابن عدی، ج۷ صفحه۶ به بعد ـ دارالفکر بیروت ط۳)
اما شاید بزرگترین معاند ابوحنیفه، احمد بن حنبل(۲۴۱هـ) است که در تثبیت آرای حشویه نقش بسزایی داشت و حتی مدرسه فقهی حنابله به او منتسب گشته است هرچند بزرگانی چون ابن جریرطبری، اساساً احمد حنبل را فقیه نمیدانستند بلکه صرفاً او را محدث و راوی قلمداد میکنند. طعنهای احمد بن حنبل بر ابوحنیفه در تراث روایی به وفور وجود دارد:
عبد الله بن احمد حنبل نقل میکند از پدرش درباره «اسد بن عمرو» سؤال کرده و احمد حنبل چنین پاسخ میدهد: «کان صدوقا ولکن کان من أصحاب أبی حنیفه لا ینبغی ان یروی عنه شیء: او[اسد بن عمرو] صدوق است ولی جزء اصحاب ابوحنیفه بوده و شایسته نیست چیزی از او نقل شود»(الجرح و التعدیل ج۲ ش۱۲۷۹)
احمد حنبل میگوید: «أصحاب الرأی وهم مبتدعه ضلال أعداء للسنه والأثر یبطلون الحدیث.. ویتخذون أبا حنیفه و من قالب قوله إماما: اصحاب رأی آنها بدعتگزار، گمراه، دشمن سنت و حدیث هستند. آنها حدیث را باطل میکنند.. و ابوحنیفه و امثال او را امام میدانند»(طبقات الحنابله، ۱/۷۱ ـ تحقیق: عبدالرحمن العُثیمین/جامعه امالقری مکه المکرمه)
عبد الله بن احمد بن حنبل از امام حدیث برجسته نیشابور «إسحاق بن منصور الکَوسَج»(۲۵۱هـ) نقل میکند: «عن إسحاق بن منصور الکوسج قال قلت لأحمد بن حنبل یؤجر الرجل علی بغض أبی حنیفه وأصحابه قال أی والله: از اسحاق بن منصور نقل شده که به احمد حنبل گفت آدمی از بغض و کینه نسبت به ابوحنیفه و اصحابش اجر میبرد و ابن حنبل گفت: والله که چنین است»(کتاب السنه، ش۲۲۸)
سخنان تند احمد حنبل درباره ابوحنیفه مشهور است. از جمله: «ذکر أبو حنیفه عند أحمد بن حنبل فقال رأیه مذموم: نزد احمد حنبل نامی از ابوحنیفه آمد و او گفت: نظراتش مذموم است»(الجرح و التعدیل ج۸ ش۲۰۶۲)
«سمعت احمد بن حنبل یقول ما قول أبی حنیفه والبعر عندی إلا سواء: از احمد حنبل شنیدم که میگفت سخنان ابوحنیفه و نعره شتر در نزد من یکی هستند»(تاریخ بغداد ۱۳/۴۳۹)(کتاب السنه، ش۲۳۰)
«سألت أبا عبد الله وهو احمد بن حنبل عن أبی حنیفه وعمرو بن عبید فقال أبو حنیفه أشد علی المسلمین من عمرو بن عبید لأن له أصحابا: از احمد حنبل درباره ابوحنیفه و عمرو بن عبید [از شیوخ بزرگ معتزله] سؤال کردم. احمد بن حنبل گفت: خطر ابوحنیفه برای مسلمین بیشتر از عمرو بن عبید است چون ابوحنیفه اصحاب دارد»(تاریخ بغداد ۱۳/۴۳۷،۴۳۸)
موارد فوق تنها گوشهای از حجم انبوه طعنها و مذمتهای وارد شده بر ابوحنیفه است وگرنه کتب تراجم و جرح و تعدیل سرشار از جرح فقهای حدیث بر ابوحنیفه میباشد به طوری که خطیب بغدادیبیش از پنجاه صفحه را فقط به ذکر اقوال علما در طعن و ذم ابوحنیفه اختصاص داده است(تاریخ بغداد جلد۱۳ صص۳۹۹ ـ ۴۵۳دارالکتب العلمیه بیروت)
تمام این طعنها، جرحها، اتهامات و کنایهها به خاطر این بود که ابوحنیفه، حدیث را به رسمیت نمیشناخت هرچند فقه حنفی با گذشت زمان و به تدریج محصول افکار شاگردان او شد نه خود ابوحنیفه. چنانکه کسانی مانند أحمد بن یحیی بن زهیر العقیلی(۴۲۴هـ)، فقیه حنفی قرن چهارم و پنجم کتابی را با نام «الخلاف بین أبی حنیفه وأصحابه وما انفرد به عنهم» درباره اختلافات فقهی ابوحنیفه با شاگردانش تألیف کرده است.(الأعلام۱/۲۶۸ ـ دارالعلم)
روند تکفیر ابوحنیفه توسط اهل حدیث تا دوران معاصر هم ادامه دارد بطوریکه شیخ محمد الغزالی از بزرگترین مشایخ معاصر الازهر شهادت میدهد که معروفترین رهبر سلفیه مصر در حضور او و چندین شخص دیگر ابوحنیفه را کافر خطاب کرده است: «إن زعیم السلفیه الاسبق فی مصر الشیخ حامد الفقی حلف بالله أن اباحنیفه کافر و لایزال رجال ممن سمعوا الیمین الفاجره احیاء: رهبر سابقسلفیه مصر شیخ حامد القفی به خدا سوگند خورد که ابوحنیفه کافر است و کسانی که شاهد این سوگند پلید بودند هنوز فوت نکردهاند»(سر تاخر العرب ص۵۲ ـ نهضه مصر)