تازه ها
خانه »» اخبار جهان اسلام »» نگاهی بر بحران کشمیر
نگاهی بر بحران کشمیر

نگاهی بر بحران کشمیر

در روزهای اخیر توجه برخی رسانه های داخلی و خارجی به بحران کشمیر جلب شده و بحران فعلی از رویکردهای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. با نگاهی کلی به اخبار و تحلیلهای مرتبط با این مساله، چند محور انتقادی اصلی به چشم می خورد که عبارتند از : ۱٫ انتقاد از سیاستهای دولت هند در قبال برخورد با مسلمانان؛ ۲٫ انتقاد از رسانه های جریان اصلی، به خاطر عدم پوشش اخبار و رویدادهای کشمیر؛ ۳٫ انتقاد از سیاست ج.ا.ا در قبال حمایت از مسلمانان کشمیر.

در ادامه به اختصار –و بدون پرداختن به مسائل تاریخی و تکرار مکررات- در یک چارچوب کلی به مسائل یاد شده خواهیم پرداخت:

روشن است که دامنه و وسعت خشونت اخیر –با حدود ۴۵ کشته و هزاران زخمی – آن هم در کشوری که از الگوهای موفق دموکراسی و همزیستی مسالمت آمیز میان ادیان و اقوام مختلف به شمار می رود، به هیچ عنوان پذیرفته نیست. علاوه بر این، اعمال خشونت علیه مردم بیگناه و نیروهای غیر نظامی–فارغ از نوع قومیت، دین و زبان- اقدامی نامتعارف و غیرقابل قبول است. در همین راستا برخی مقامات ج.ا.ا با ادبیاتی دیپلماتیک از دولت هند خواسته اند، ” جلوی نسل کشی شهروندان مسلمان خود را بگیرد” که درخواستی منطقی، محترمانه و متعارف به شمار می رود.

اما در این میان واقعیتی که مغفول مانده اینست که چه گروههای با نیروهای نظامی دولت هند درگیر هستند و چه خواسته ای دارند.

در این میان، نام دو شخصیت به عنوان کلید واژه اصلیِ درگیرهاست: “وانی” و “سیدعلی شاه گیلانی”. بررسی این دو شخصیت، می تواند بخشی از حقیقت ماجرا را روشن نماید:
براساس اخبار و گزارشات موجود، جرقه ی اصلی ناآرامی ها در واکنش به قتل فردی به نام “برهان مظفر وانی” به دست نیروهای امنیتی هند زده شد. با شروع درگیری میان پلیس و مردم و اعلام حالت فوق العاده در منطقه، افراد، گروهها –داخل و خارج هند- و نیز کشورهای مختلف واکنش نشان داده و خواستار توقف خشونت و خویشتن داری بیشتر طرفین درگیر شدند. لازم به ذکر است حزب مجاهدین، از گروههایی است که به عنوان گروه تروریستی در هند شناخته شده و پیش از این در فعالیتهای تروریستی مختلفی نقش داشته است. با اعلام تاسیس شاخه القاعده در هند، سازمانهای امنیتی هند از فعالیت این گروه احساس خطر کرده و توصیه هایی برای کنترل شدیدتر و تحت نظر داشتن فعالیتهای این گروه به دستگاههای امنیتی و نظامی ابلاغ شد. و همچنان بیم آن وجود دارد که ارتباطات تشکیلاتی میان این گروه با سازمانهای تروریستی نظیر القاعده و داعش برقرار شود. به عبارتی این گروه –پیش از این نیز- جزو جریانهای افراطی هند به شمار می‌رفته و اختلاف آن با دولت هند صرفا مربوط به مساله کشمیر نیست.

از طرف دیگر؛ فردی با نام “سیدعلی شاه گیلانی”، -که از وی به عنوان “رهبرمسلمانان کشمیر” یا “رهبر جدایی طلبان کشمیر” یاد می شود- نامه ای به سازمان ملل و برخی کشورها ارسال نمود که خواستار توقف خشونت و رسیدگی به وضعیت مسلمانان کشمیر شده بود. براساس شواهد موجود وی به عنوان رهبر “حزب حریت” و “معروفترین رهبر جدایی طلبان” شهرت دارد و تاکنون مواضع شدیدی علیه دولت هند اتخاذ نموده و بارها از سوی دولت هند تحت بازداشت خانگی قرار گرفته است. فرزندان وی در عربستان و پاکستان بسر می برند و ازکسانی است که از مرگ بن لادن اظهار تاسف نمود و برای وی در هند، نماز میت برگزار کرده است. گیلانی صراحتا گرایشات ضد دولت هند داشته، خود را پاکستانی خوانده و بر پیوستن کشمیر به پاکستان تاکید دارد. حتی برخی وی را به ارتباط داشتن با دستگاه امنیتی پاکستان متهم نموده اند.
index

براساس آنچه که گفته شد، و با عنایت با کانونهای اصلی این منازعه، به نظر می رسد جریان این درگیریها بیش از آنکه مساله ای مربوط به کشتار عده ای از مسلمانان مظلوم و بی دفاع باشد ، ریشه ای تاریخی سیاسی دارد که به اختلاف مرزی هند و پاکستان –در مساله کشمیر- مربوط می شود. در این میان برخی با سوء استفاده از احساسات مسلمانان و نیز بهره گیری از جریانات افراطی اهداف و منافع خود را دنبال می نمایند. زیرا براساس اخبار و گزارشات منابع محلی، مسلمانان میانه رو، و به طور خاص شیعیان به هیچ وجه در این ناآرامیها درگیر نشده و ضمن محکوم کردن هرگونه خشونت، به گفتگو برای حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات اعتقاد دارند و راه حل بحران کشمیر را خارج از مرزهای هند نمی دانند. البته جریاناتی خواسته یا ناخواسته –بدون توجه به ریشه ی اصلی منازعه اخیر که کاملا تاریخی و سیاسی است و نتیجه‌ی دخالت قدرتهای غربی در مناسبات منطقه است- بدنبال این هستند که ناآرامی های اخیر را به مسائل دینی و مذهبی پیوند زنند که با توجه به شواهد موجود چنین تحلیلی مطابق واقعیات موجود نیست.

اما در مورد پرداختن رسانه های بین المللی به این بحران در مقایسه با رویدادهای مشابه و طرح این مساله که کشتار مسلمانان –در مقایسه با سایر حوادث خشونت بار- کمتر مورد توجه قرار می گیرد. این مساله از دو منظر قابل بررسی است: نخست؛ با توجه به محدودیتهایی که دولت هند در آمد و رفت به منطقه و رسانه های ارتباطی در منطقه کشمیر اعمال نموده شاید بتوان اینطور توجیه نمود که: امکان ارسال اخبار مشکل بوده و به همین دلیل ناآرامی ها آنچنان که باید مورد بررسی قرار نگرفته است. دوم؛ عملکرد (اغلب) رسانه های غربی نشان داده که در جهان امروز صحبت از رسانه‌ی بی طرف به مثابه‌ی صحبت از مفهومی کاملا انتزاعی به شمار می‌رود. به عنوان نمونه مقایسه و نگاهی اجمالی به پوشش رویدادهای فلسطین و بحرین و مثلا حوادث تروریستی فرانسه به خوبی گویای این حقیقت است که رسانه های غربی به انعکاس اخباری که در جهت منافعشان نیست، تمایلی ندارند و رویدادهایی را هم که پوشش می دهند، غالبا به گونه ای روایت و تفسیر می نمایند که با جهت دهی به ذهن مخاطب، وارونه جلوه دادن برخی واقعیات و نیز سوگیریهای سیاسی و ارزشی، منافعشان را تامین نماید.

در مجموع، با توجه به ملاحظات یاد شده، لزوما نباید بحران کشمیر را به ارتباطات سیاسی ایران با هند یا مسائل مربوط به جهان اسلام پیوند زد، زیرا اولا روشن است که بحث منازعه ی کشمیر –حداقل در مقطع فعلی-بیش از آنکه مرتبط با اکثریتِ مسلمانان مظلوم و بی دفاعِ کشمیر باشد، ریشه در درگیری تاریخی هند و پاکستان و نقش آفرینی گروهی از جریانات افراط گرا دارد. روشن است که در این میان برخی کشورهای منطقه با سوء استفاده از این مفاهیم به دنبال بهره برداری های خاص خود هستند و باید هوشیار بود که در این ورطه گرفتار نشویم.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.

رفتن به نوار ابزار