تازه ها
خانه »» اهل سنت »» مکاتب کلامی »» شخصیت ها »» امام ابوحنیفه »» امام ابو حنیفه و اهل حدیث

امام ابو حنیفه و اهل حدیث

در سده‌های دوم و سوم هجری قمری، در خراسان مکتبی در حال شکل گرفتن بود که نظام اعتقادی خود را بر گرفته از آراء ابوحنیفه می‌دانست و برخی شاگردان عراقی او چون ابویوسف، محمد بن حسن، زفر بن هذیل و حسن بن زیاد لؤلؤی را به عنوان پیشگامان مکتب خود قلمداد می‌کرد. صرف نظر از تفکر ارجاء و ثمرات اعتقادی آن، در دیگر مسائل اعتقادی اختلاف ویژه‌ای با اصحاب حدیث نداشت. مهم‌ترین کانون رواج این مکتب سرزمین ماوراءالنهر و به ویژه دو شهر سمرقند و بخارا بود و اوج شکوفایی آن به دورهٔ سامانیان (۲۶۱-۳۸۹ ق/ ۸۷۵-۹۹۹م) باز می‌گشت. این احتمال دور نیست که محیط سنت‌گرای مرو، زیستگاه ابن‌مبارک، یکی از کانونهای نخستین برای پای گرفتن مکتب حنفی اهل سنت و جماعت بوده باشد. در این مورد علاوه بر هواداری ابن‌مبارک از ابوحنیفه، حضور ابوعصمه نوح بن ابی‌مریم از شاگردان میانه‌روِ ابوحنیفه که به عنوان قاضی شهر به مرو آمده بود، می‌توانست نقش مؤثری ایفا نماید. گفتنی است که یکی از کهن‌ترین اعتقادنامه‌های این مکتب متن کوتاهی به روایت نوح بن ابی‌مریم از ابوحنیفه است. به علاوه همو بود که سعی داشت حنفیان را متقاعد کند که ابوحنیفه در مورد جواز قرائت غیرعربی در نماز از فتوای خود عدول نموده‌است.[۱] گروهی از حنفی‌مذهبان در ری حضور داشتند که در اصول و فروع پیرو ابوحنیفه بودند و کانون مذهبی آنان در ری مسجد طغرل بود.[۲] روایت‌هایی است که دیدار ابوحنیفه با امام محمد باقر را تصریح می‌کند که در آن دیدار که در مدینه انجام شده‌است محمد بن علی روش قیاس ابوحنیفه را تحریف دین محمدص می‌داند.[۳]

وی همچنین در بحث جبر و اختیار به آزادی عمل انسان معتقد است و فعل آدمی را در مصدرش مد نظر قرار می‌دهد با استناد به این جملهٔ او: «اعمال بشر نسبت به قضا و قدر مانند شعاع‌های خورشید است به خود خورشید.»

از ویژگی‌های ابوحنفیه که جمیع محققین و فقها بر آن اتفاق نظر دارند صراحت و بی‌باکی او در دادن فتوی است و تسامح و اغماض از خصایص فتاوای او می‌باشد.

او شاگردان زیادی داشت از جمله: زفر بن هذیل، داوود طائی، ابویوسف قاضی، ابومطیع بلخی، محمد بن حسن شیبانی، اسد بن عمرو بجلی، حسن بن زیاد لؤلؤی و پسرش حمٌاد بن ابی‌حنیفه عبدالله بن مبارک و جارود نیشابوری و عبدالکریم جرجانی و ابونعیم و وکیع.

اما تعدادی از برجسته ترین متفکران مسلمان معتقدند که مذهب خود ابوحنیفه با چیزی که امروز با نام فقه حنفی خوانده می‌شود تفاوت دارد. استاد سابق تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه الازهر قاهره، احمد صبحی منصور می‌نویسد: «شیبانی و ابویوسف مشهورترین شاگردان ابوحنیفه بودند لکن روش ابوحنیفه را منحرف کردند. ابوحنیفه به رد احادیث و امتناع از سرسپردگی به قدرت معروف بود ولی ابویوسف و شیبانی به کسوت قاضیان رژیم عباسی درآمده و به سیاستهای عباسی در نقل حدیث پایبند شدند و به شوکت و قدرت لبیک گفتند و این در حالی بود که استاد آن دو یعنی ابوحنیفه مورد تعذیب رژیم عباسی قرار گرفت سپس در سال۱۵۰ هجری توسط سم و به دستور منصور عباسی به قتل رسید»[۴]

احمد صبحی منصور معتقد است، که فقه حنفی به مرور زمان در ثوابت فقهی شافعی و مالک بن انس محصور شد و در واقع فقه ابوحنیفه روش فقهی شاگردان اوست که بعدها به اهل حدیث پیوستند. این سخن احمد صبحی منصور با توجه به حجم عظیم نقدها و بعضاً تکفیر اهل حدیث بر ابوحنیفه، منطقی به نظر می‌آید.

دکتر محمد عابد جابری می‌نویسد: «آنچه مناقشه ناپذیر است این است که شافعی بزرگترین قانونگذار عقل عربی است، پیش از او ـ به ویژه با ابوحنیفه ـ «رأی» آزاد بود.. نزد ابوحنیفه و به طور کلی اهلِ رأی، قانونگذار عقل است ابوحنیفه در شریعت، مانند معتزله در عقیده[کلام] است ولی نزد شافعی برای عقل، قانون نهاده می‌شود و عقل، خود قانونمند می‌گردد. اگر بدانیم که همه مذاهب فقهی (به استثنای منکران قیاس، شیعه و ظاهریه) با اختلافهای نسبی، قواعد شافعی را پذیرفته و مبنا گرفته‌اند درخواهیم یافت که قواعد شافعی در پژوهش سازه‌ها و سمت دهنده‌های عقل عربی چه اهمیت و ارزشی دارند.»(برگرفته از کتاب تکوین العقل العربی/مجله نقد و نظر سال سوم، شماره چهارم ترجمه: مهدی خلجی)

پاورقی

  1. علاءالدین بخاری، ۱/۲۵)
  2. پرش به بالا (نک: قزوینی رازی، ۵۵۱ – ۵۵۲، جم)
  3. پرش به بالا الأئمه الأربعه، ص ۲۹-۳۲
  4. پرش به بالا چهار امام اهل سنت / ۲۷ به نقل از الأئمه الأربعه، ص ۳۲

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.

رفتن به نوار ابزار